نقد فیلم «غریب»: متن قربانی اجرا

منتقد: یاسمن خلیلی‌فرد

منبع: سایت سینماسینما

متن قربانی اجرا”

«غریب» جدیدترین ساخته‌ی محمدحسین لطیفی، به لحاظ اجرا و کارگردانی فیلم کاملی‌ست که می‌کوشد با بهره‌گیری مطلوب و کامل از جلوه‌های ویژه و جلوه‌های تصویری خود را به الگوهای هالیوودی این دسته از آثار نزدیک کند و تا حد زیادی هم موفق می‌شود. فیلم سرپا و انرژیک است، از ریتم نمی‌افتد، می‌کوشد اکشن‌اش را بی‌نقص و حرفه‌ای جلو ببرد و محمدحسین لطیفی نیز در شناخت و رعایت و اجرای قواعد سینما سنگ تمام می‌گذارد اما نمی‌توان به صرف بهره‌گیری از بودجه‌های کلان، اجرای شسته رفته و تلاش برای دستیابی به استانداردهای هالیوودی فیلمی تمام و کمال ساخت وقتی که فیلمنامه لنگ می‌زند و به نظر می‌رسد فیلم تمام پتانسیل خود را در اختیار اجرا، فرم و کارگردانی می‌گذارد و از پرداختن به ظرایف داستانی بازمی‌ماند.


فیلم قرار است به برهه‌ای حساس از زندگی شهید محمد بروجردی بپردازد؛ چهره‌ای که شاید برخی از جوانان هم‌نسل من او را آن‌چنان که شایسته است نشناسند. این اتفاق خوبی‌ست که سینما به سراغ قهرمانان ملی دوران جنگ برود و اقدامات، خدمات و وقایع زندگی آن‌ها را به تصویر کشد اما وقتی فیلم در به کارگیری از سیستم قهرمان‌پروری دچار اغراق شود و یا از الگوهایی ساده و دم‌دستی به منظور دستیابی به هدفش بهره گیرد، هدف اصلی و کلی درام نیز زیر سوال می‌رود و مخاطبِ هوشمند این روزهای سینما نمی‌تواند با آن ارتباط برقرار کند. درواقع شخصیت‌پردازی‌ها در سطح باقی می‌مانند که این نه تنها کمکی به ادای دین به شهید بروجردی نمی‌کند بلکه حتا دیگر شخصیت‌های داستان نیز آن‌قدر که باید به مخاطب معرفی و شناسانده نمی‌شوند و در حد تیپ‌های ساده و گذرا باقی می‌مانند. واضح است که فیلمنامه بناست بر احساس شفقت، دل‌رحمی و انسان‌دوستی محمد بروجردی تأکید ورزد اما تلاش ملودراماتیک فیلمساز منجر می‌شود که این بُعد از شخصیت قهرمان، بر دیگر ابعاد شخصیتی وی سیطره یافته و آن‌ها را در سایه‌ی خود فرو ببرد. اکشن فیلم خوب از آب درآمده اما فرصت پرداختن به دیگر جزئیات را از درام می‌گیرد. به نظر می‌رسد فیلمساز مقهور اکشن فیلمش شده و عملاً کنش و واکنشی میان آدم‌های داستانش اتفاق نمی‌افتد به همین جهت گرچه قطب‌های مثبت و منفی فیلم از همان ابتدا مشخص می‌شوند اما گرمای قصه به نحوی قربانی همین پررنگی اکشن و صحنه‌های زد و خورد فیلم می‌شود.
“غریب” با آن‌که پایانی محتوم دارد اما چنین پایانی با توجه به سکانس آغازین فیلم تاحدودی قابل حدس است و این مسئله عنصر غافلگیری را در درام کم‌رنگ می‌کند؛ ضمن آن‌که پایان‌بندی می‌توانست بهتر، منسجم‌تر و باورپذیرتر باشد. 
حضور برخی از کاراکترها در فیلم با انفعال همراه است. رحیم نوروزی، مرحوم حسام محمودی و برخی دیگر از شخصیت‌های اصلی فیلم حضور بلاتکلیفی دارند و کمکی به پیشبرد درام نمی‌کنند و بعضاً ممکن است نام کاراکترهایشان در ذهن مخاطب نماند.


«غریب» فیلم کارگردانی و بازیگری‌ست، بابک حمیدیان سابقه‌ی ایفای نقش‌های مشابهی را داشته و یاد گرفته و خوب بلد است این تیپ شخصیت‌ها را دربیاورد. بازی او دو وجه بیرونی و درونی را به خوبی بازتاب می‌دهد و ضمناً او در بخش‌های پرتحرک و اکشن فیلم نیز بازی خوشایندی دارد. فیلم یک مهران احمدی متفاوت دارد با بازی چشمگیر و نقشی که فرصت خودنمایی به او داده است. حضور کوتاه پردیس پورعابدینی خوب و کم‌نقص است اما نه در حد و اندازه‌ی بردن سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن و اساساً نقش او هم نقش اول نیست. 
با این حال فیلم به رغم ریتم مناسب نتوانسته خرده روایت‌هایش را در ساختار کلی فیلم به درستی جا دهد، به کاراکترهایش نزدیک نمی‌شود و الگوی قهرمان‌پروری در آن ازظرفیت کلی درام بیرون می‌زند.
به همین جهت «غریب» علی رغم کارگردانی خوب، اجرای حرفه‌ای و دشواری‌های تولیدش که هرگز قابل چشم پوشی و انکار نیستند در حد ایده‌ای بکر متوقف مانده است، ایده‌ای که جای پرداختن بسیار به جزئیات درگیرکننده‌تری را داشت. فیلمی که می‌توانست از بستر کلیشه‌ها خارج شود و به داستانی خیره‌کننده برسد؛ تماشای فیلمی با پروداکشن عظیم که بی‌شک زحمت زیادی برای تولیدش کشیده شده بار دیگر به یادمان می‌آورد که اجرای خوب کمکی به متن و فیلمنامه‌ی متوسط نمی‌کند.