نقد فیلم «کت چرمی»:یک قهرمان تکراری

منتقد: یاسمن خلیلی‌فرد

منبع: روزنامه سازندگی

معرفی کامل و نقد فیلم کت چرمی با بازی جواد عزتی

                                     

«کت چرمی» نخستین ساخته‌ی حسین میرزامحمدی است. فیلمی که کارگردانش کوشیده است تا در آن قابلیت‌ها و توانمندی‌های خود را در کارگردانی اثر به نمایش بگذارد. فیلمی که البته بی‌شباهت به سینمای محمدحسین مهدویان نیست و احتمالاً کارگردان در ساخت آن سینمای مهدویان را الگو قرار داده است.
«کت چرمی» تریلری‌ست که در آن یک افشاگری فساد مالی موضوع اصلی درام قرار می‌گیرد و رویدادهای داستان حول محور این هسته‌ی مرکزی شکل گرفته و جلو می‌روند. فیلمساز تلاش می‌کند تا ابعاد اجتماعی درام را نسبت به وجوه پلیسی-معمایی آن پررنگ کند و خشونت به تصویر درآمده در فیلم را خرج به تصویر کشیدن تبعات اجتماعی معضل مد نظرش نماید. از این منظر نیز نخستین ساخته‌ی میرزامحمدی شباهت‌های محتوایی-ژانری با فیلم «مرد بازنده» محمدحسین مهدویان دارد با این تفاوت که ملودرامِ «کت چرمی» رقیق‌تر است.
«کت چرمی» به لحاظ فضاسازی اثر قابل‌قبولی است. میرزامحمدیکوشیده است تا فرم بصری و فرم تدوینی اثر در خدمت متن باشد و تجربه‌گرایی در فرم آسیبی به تناسب آن با ایده‌ی مرکزی اثر نداشته باشد. به همین جهت فیلم در اجرا شسته‌رفته و متناسب است. بازی‌ها قابل‌قبول‌اند و البته بازیگر نوجوان فیلم،؛ سارا حاتمی، که پیش‌تر نیز در «زخم کاری» بازی خوبی داشت نقش آفرینی به‌جا و قابل‌اعتنایی دارد. 
اما “کت چرمی” ضربه‌ی اصلی را از متن‌اش می‌خورد. طرح و ایده‌ی اولیه‌ی واجد پتانسیلی که فیلمساز برای «کت چرمی» انتخاب کرده است با پرداختی نه‌چندان هوشمندانه و اتکا به کلیشه‌های رایج رفته‌رفته به درامی تکراری، کسل‌کننده و بدونِ ریتم تبدیل می‌شود. «کت چرمی» یکی از اصلی‌ترین ضربه‌ها را از شخصیت‌پردازی‌اش می‌خورد. شخصیت‌ها دچار انفعال‌اند و این انفعال بر کل درام تأثیر گذاشته است. به نظر می‌رسد در سینمای میرزامحمدی نیز همچون سینمای مهدویان فرم بر محتوا ارجحیت دارد و به لحاظ کیفی نیز از آن پیشی می‌گیرد اما در «کت چرمی» شخصیت‌ها بیش‌تر به تیپ شبیه شده‌اند و کنش‌ها و واکنش‌هایشان نیز شکلی تحمیلی و مصنوعی به خود گرفته است. همین تحمیلی بودن باعث می‌شود انگیزه‌ها، رفتارها و شکل حضور آدم‌ها در فیلم مجاب‌کننده از آب درنیامده و شبیهِ یک وصله‌ی ناجور و نچسب باشد.
از طرفی کوشش فیلمساز برای شکل‌گیری یک درام اجتماعی با رگه‌هایی از تریلر بی‌حاصل مانده است چراکه فیلم در پرداختن به ابعاد و مسائل اجتماعی طرح‌شده در داستانش نیز ناتوان است. به نظر می‌رسد فیلمساز با اعتماد و اتکا به همان ایده‌ی اولیه (که چشمگیر هم به نظر می‌رسد) بدون در نظر گرفتن نیازهای جانبی فیلمنامه و واکاوی بیش‌تر موضوع مد نظرش به سراغ ساخت آن رفته و به همین جهت فیلمنامه در بسیاری از بخش‌هایش فاقد منطق روایی‌ست و گاهی نیز درام را دچار بی‌کششی و ایستایی ناخوشایندی می‌کند که درنهایت به فیلم ضربه‌ای بزرگ وارد کرده است.
به نظر می‌رسد فیلمساز به سینمای قهرمان‌محور علاقه دارد. او حتی بدش نمی‌آید با بهره‌گیری از الگوهای قهرمان‌پروری هالیوودی شخصیت‌های اصلی فیلمش را خلق کند و داستان را در جهت همان برجسته‌سازیحضور قهرمان پیش ببرد اما به دلیل آن‌که شخصیتِ عیسی فرهمند (جواد عزتی) به قدر کافی پرداخته نشده این قهرمان موفق نمی‌شود به اندازه‌ای که باید تأثیرگذار باشد و مخاطب ارتباط لازم را با او برقرار نمی‌کند. جواد عزتی بازی خوبی دارد اما نقش و بازی‌اش شباهت فراوانی به نقش و بازی وی در فیلم «مرد بازنده» دارد. احتمالاً شباهت نقش‌های این بازیگربه هم، در سال‌های اخیر، به نحوی او را دچار تکرار کرده است. بازی‌های او اغلب شبیه به هم‌اند و هر بازی و حتی هر کاراکتر بازی وکاراکتری از او را در اثری از محمد حسین‌ مهدویان تداعی می‌کنند که این امر ممکن است در آینده‌ای نه‌چندان دور به کارنامه‌ی هنری او خدشه وارد کند.
فیلم یک رویا تیموریان متفاوت دارد که نقشش می‌توانست بیشتر و پررنگ‌تر باشد و ستاره پسیانی مثل همیشه خوب و به‌اندازه بازی می‌کند. گلاره عباسی برخلاف انتظار بازی چندان متفاوتی را ارائه نمی‌دهد و شاید این بازی متوسط به کاراکتر متوسط و بی‌چالش او در فیلمنامه بازگردد.