نقد فیلم «لامینور»: سازت را کوک کن!

منتقد: یاسمن خلیلی‌فرد

منبع: روزنامه “سازندگی”

برای مخاطبانی که با انتظار اثری در حد و اندازه‌ی شاهکارهای سینمای داریوش مهرجویی چون «هامون»، «اجاره‌نشین‌ها»، «بانو»، «سارا»، «لیلا» و … به تماشای «لامینور» می‌نشینند این فیلم نمی‌تواند چندان متقاعدکننده باشد اما بی‌آن‌که پیشینه‌ی فیلمساز و آثار دوران اوجش را مدنظر قرار دهیم می‌توان «لامینور» را فیلمی شسته‌رفته به‌شمار آورد که مضمون قابل‌احترامی را به تصویر کشیده است.

داریوش مهرجویی در «لامینور» به سراغ یکی از علایق کهنه‌اش یعنی موسیقی می‌رود و می‌کوشد تا در فیلم جدیدش به ادای دین نسبت به آن بپردازد؛ ادای دین نسبت به موسیقی، ارزشهای آن و افرادی که در این زمینه به‌رغم تمامی سختی‌ها و مشکلات تلاش می‌کنند و بعضاً نیز دچار سرخوردگی می‌شوند.
«لامینور» همچون بیشتر فیلم‌های مهرجویی زن‌محور است و داستانی زنانه دارد. نادی در جامعه‌ای مردسالار با بحرانی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند که احتمالاً بحران بسیاری دیگر از هم‌جنسانش  نیز هست. دغدغه‌مندی‌های او و اساساً مسئله‌ی فیلم مسئله‌ی مهمی است که متأسفانه در سطح باقی می‌ماند. درواقع مضمون مد نظر فیلمساز مضمونی باارزش و قابل‌توجه است که مهرجویی برخلاف بسیاری دیگر از آثارش به کنه و لایه‌های زیرین آن ورود نمی‌کند و همین در سطح ماندن موجب آن می‌شود که فیلم باوجود کشش نسبی روایی و داستان سرگرم‌کننده‌اش به قدری که باید جدی تلقی نشود.
روایت مدام به گذشته رفته و به حال بازمی‌گردد تا پازل روایی آن شکل گیرد و وجوه مختلف شخصیتی و درونی نادی و دیگر کاراکترها به موازات هم تکمیل گردد؛ این رفت‌و‌برگشت زمانی گرچه در ابتدا به‌جا شکل میگیرد و داده‌هایی ضروری را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد اما از جایی به بعد فیلمنامه دچار اطناب شده و موقعیت‌های آن به قصه تبدیل نمی‌شوند به همین جهت می‌توان «لامینور» را فیلمی متشکل از مجموعه‌موقعیت‌های ناب درنظر گرفت که به روایتی واحد تبدیل نمی‌شوند و در طول یکدیگر قرار نمیگیرند، بدین معنا که مخاطب در مقابل برخی از آن‌ها از خودش سوال می‌کند: «که چی؟»

داریوش مهرجویی استاد بازی گرفتن از بازیگران است. فراموش نکنیم که او کاشف توانایی‌های نادیده‌گرفته‌شده‌ی بازیگرانی چون خسرو شکیبایی‌ست؛ او بود که بیتا فرهی را کشف کرد. لیلا حاتمی در فیلم او برای نخستین بار درخشید و حالا و در “لامینور” نیز بازی‌ها درست و یکدست و متناسب‌اند. پردیس احمدیه از عهده‌ی ایفای نقش‌اش به خوبی برآمده است. علی نصیریان به زعم من، ستاره‌ی فیلم است و همچنان یکه‌تاز میدان. بهناز جعفری، بیتا فرهی، مهرداد صدیقیان و … علی‌رغم کوتاهی نقش‌هایشان بازی‌های درستی را ارائه می‌دهند و نکته‌ی دیگر این‌که علی‌رغم پرکاراکتر بودن، هیچ شخصیتی منفعل و بی‌هدف نیست.
نکته‌ای که بر آن تاکید می‌ورزم در نظر گرفتن سن‌وسال داریوش مهرجویی‌ست. او در هشتادوچندسالگی “لامینور” را ساخته است و این خود اتفاق کوچکی نیست! خیلی‌ها داریوش مهرجویی‌ها را با اسکورسیزی‌ها و پولانسکی‌ها و لینچ‌ها مقایسه می‌کنند؛ اما در نظر داشته باشیم که فیلمسازی در ساز و کار هالیوود و شرایطی بی‌تردید آسان‌تر و امکاناتی بی‌شک مهیاتر برای کارگردان و عوامل تولید را نباید در موفقیت آن‌ها دست کم گرفت. بنابراین «لامینور» فیلم قابل‌تحملی است به شرط آن‌که با فیلم‌های قبلی کارگردانش مقایسه نشود.