یک داستان کاملاً زنانه

منتقد: یاسمن خلیلی‌فرد
منبع: روزنامه «سازندگی»

«کافه پولشری» نمایشی به کارگردانی و با اجرای الهام پاوه‌نژاد است که توسط خود او دراماتورژی شده و به شکل متفاوتی روی صحنه می‌رود.

البته شاید به کار بردن اصطلاح “روی صحنه رفتن” راجع به این اجرا چندان مناسب نباشد چراکه این نمایش در فضایی متفاوت یعنی یک کافه اجرا می‌شود؛ دقیقاً متناسب با همان موقعیت مکانی متن‌اش.
آن‌چه از امتیازات این نمایش به شمار می‌رود متن رونده و ساده‌ی آن است؛ متنی که البته برخلاف ظاهر ساده‌اش پیچ و خم‌هایی دارد و به سبب فضایی که کارگردان برای اجرای آن انتخاب کرده است سختی‌هایی مضاعف نیز به کار او تحمیل می‌شود.

وقتی نمایش از صحنه‌ی تئاتر بیرون آمده  و به یک کافه منتقل ‌شود بی‌شک خلق فضای دراماتیک و ایجاد حس تماشای “تئاتر” به معنای رایج آن نیز در تماشاگر دشوارتر می‌شود چرا که طبق عادتی سنتی مخاطب تئاتر عادت کرده است نمایش را بر صحنه و در تماشاخانه ببیند و اجرا در فضایی این‌چنین متفاوت از فضای قابل انتظار او نیازمند صرف انرژی بیشتری هم از سوی اجراکنندگان است.
نمایش، شخصیت‌های متعددی ندارد. نیاز به آکسسوار خاص و عجیبی هم ندارد. دیالوگ‌های آن بیش از آن‌که ثقیل و سخت‌فهم باشند روان و روزمره‌اند؛ چیزی شبیه به واگویه‌های یک زن میانسال که یک کافه‌ی کوچک را در شهری کوجک در فرانسه اداره می‌کند و به عبارتی تمام زندگی و زنانگی‌هایش در همین کافه خلاصه شده است . قرار نیست صحبت‌ها و درواقع مونولوگ‌های پولشری رنگ و بوی فلسفی بگیرند یا دلالت بر مفهومی خاص داشته باشند بلکه آن‌ها با ظرافتی متقاعدکننده به شکلی ملموس از یک زندگی روزمره با تمام شکست‌ها، دستاوردها، پیروزی‌ها، اندوه‌ها، افسوس‌ها و … اش می‌گویند و بدین ترتیب تمامی عناصر کوچک نمایش با قرار گرفتن در جای درست‌شان تلفیقی خوشایند را پدید می‌آورند که نمایش را با تمام سادگی‌هایش دوست‌داشتنی کرده‌اند. درواقع پاوه‌نژاد کوشیده است تا در تک‌تک عناصر اجرایش خلاقانه و به‌دقت عمل کند و از آن‌ها به‌جا و به‌اندازه خرج کند تا مجموعه‌ی این عناصر و مفاهیم بلاتکلیف و ناکارآمد نباشند و فعال و پویا گردند.
البته در این دستاورد دراماتورژی کار نیز بی‌تاثیر نیست. درواقع این نمایش تک‌پرده‌ای و مدرن با پرهیز از زیاده‌گویی و پیش بردن روایت خود به واسطه‌ی بهره‌گیری درست از مونولوگ‌ها و تشکیل ساختاری مهندسی‌شده برای آن‌ها اجرا را پالوده و تاثیرگذار کرده است و روایتش را نیز از طریق همین مونولوگ‌ها شکل میدهد.
متن خلاقانه نیست. این به معنای ضعف و یا کاستی آن نیست بلکه صرفاً یک ویژگیست. در مواجهه با متن اثر قرار نیست با اتفاق خارق‌العاده‌ای رو به رو شویم اما نمایش جذابیت و کشش لازم را برای مدت‌زمان به‌اندازه‌ی اجرایش دارد، ضرباهنگش را از دست نمی‌دهد و مهم‌تر آن‌که می‌تواند برای هر طیف از مخاطبی متقاعدکننده باشد.
بهره‌گیری از صدای ضبط شده‌ی بازیگر برای بیان واگویه‌ها و خلق دغدغه‌های درونی کاراکترِ پولشری تمهید مناسبی‌ست. درواقع در خلا بسیاری از عناصر صحنه که به واسطه‌ی اجرای مینیمال و مکان انتخابی اجرا به کار تحمیل می‌شود بهره‌جویی از چنین تمهیداتی می‌تواند از یکنواختی کار جلوگیری کرده و لحظاتی مخاطب را با دیگر ابعاد شخصیتی کاراکتر نیز رو به رو کند. به واسطه‌ی بهره‌گیری از همین دست تمهیدات است که پولشری از کاراکتری که می‌توانست کاملاً تخت و تک‌بعدی و به تیپ نزدیک شود به کاراکتری پویا با لایه‌های زیرین شخصیتی تبدل شده و می‌تواند ذهن مخاطب را درگیر کرده و او را به تامل وادارد.
حالا که خانم پاوه‌نژاد محیط کافه را برای اجرایشان در نظر گرفته‌اند و هر بار در کافه‌ای متفاوت این نمایش را روی صحنه میبرند، کافه حکم صحنه‌ی اجرای نمایش را برعهده دارد و انتخاب کافه‌ای با ویژگی‌های متناسب با این اجرا باید در راس توجه کارگردان و دراماتورژ اثر قرار گیرد.
کافه «باروک» که برای جدیدترین اجرای «کافه پولشری» انتخاب شده است کافه‌ای بزرگ و به لحاظ فضا جادار محسوب می‌شود که امکان حرکت و جا به جایی‌های بازیگر را فراهم می‌کند و بازیگر می‌تواند با قرارگیری در نقاط مختلف آن با تمامی تماشاگران که به صورت غیرمتمرکز در کافه نشسته‌اند ارتباط برقرار کند اما اگر در بخش‌های انتهایی کافه نشسته باشید ممکن است نتوانید برخی از حرکات ظریف بازیگر را ببینید یا بعضاً صدای او به درستی شنیده نمی‍شود که می‌توان در اجراهای بعدی کار به این نقصان و رفع آن بیشتر اندیشید.