یادداشتی بر رمان “زمان فراموشی” نوشته¬ی شارون گاسکین: «من چه کسی هستم؟»

منبع: روزنامه «سازندگی»
منتقد: یاسمن خلیلی‌فرد

اطلاعات کتاب
زمان فراموشی/ نشر کوله­‌پشتی/ تاریخ انتشار 1398/ چاپ اول/ مترجم ساناز جهان‌­بیگلری


«زمان فراموشی» از آن دسته کتاب­‌هایی است که از همان صفحات آغازین با شروع کنجکاوکننده­‌اش به مخاطب اثبات می­‌کند که موتور پرقدرتی در پویایی داستانش دارد و با دینامیسمی منطقی خواننده را به خواندن داستانش ترغیب می‌­کند.
نویسنده برای آن­که تعلیق موثر داستان خود را حفظ کند با مقدمه‌­چینی آن را آغاز می­‌کند و دو روایت را به موازات هم جلو می‌­برد و از میانه­‌ی داستان روایت دیگری نیز به کتاب افزوده می­‌شود تا توازنی متعادل میان قسمت­‌های مختلف روایت برقرار شود و در نهایت این داستان‌­های مرتبط و پیوسته به یکدیگر در جای مناسبی به یک­دیگر برخورد کرده و گره از رازهای مختلف این داستان پیچیده و در عین حال جذاب می‌­گشایند. می‌­توان مدعی بود که شارون گاسکین تا حد زیادی به این توفیق دست یافته است که با مرحله­‌بندی کردن روایتش در کنار حفظ ریتم و کشش داستان، فضای روایی پایداری را خلق کند و نکته­‌ی مهم آن­که داستان در هیچ مرحله‌­ای افت نمی­‌کند و حتا شخصیت­‌پردازی­‌ها نیز در این اثر مرحله‌­بندی­‌شده هستند.
کتاب فضایی متافیزیکی دارد اما نه بدان معنا که لحن و فضای رئالیستی آن به واسطه­‌ی پرداختن به مضامینی چون “روح”، “تناسخ” و … به سمت و سوی دیگری سوق پیدا کند. نویسنده می­‌کوشد تا با انتخاب یک روانپزشک به عنوان کاراکتر اصلی داستانش کار را بیش از گره خوردن با خرافه­‌گرایی به سمت و سوی مباحث علمی و پزشکی سوق دهد. شخصیت­‌ها، رویدادها، کنش­‌ها و اتفاقات داستان به‌­رغم عجیب بودن­شان واقعی و رئال هستند و حسی از اغراق یا گلدرشتی را به مخاطب القا نمی­‌کنند به همین جهت می‌­توان اذعان داشت که داستان با لایه‌­برداری­‌های روان­شناسی از شخصیت‌­ها و رمزگشایی از گذشته‌­ی تک­‌تک آن­‌ها موقعیت­‌ها را بسط داده و برای ادعاهای فراواقعی و متافیزیکی داستان منطق و دلایل قانع­‌کننده‌­ای را در نظر می­‌گیرد.
توصیفات به کار رفته در داستان زیاد و جز به جز هستند و همین شیوه­‌ی نوشتاری فضایی سینمایی به اثر بخشیده است و خواننده می­‌تواند وقایع و رویدادهای قصه را به وضوح در ذهن خود ترسیم و تجسم کند.این انتخاب شاید برای داستانی در ژانری دیگر می‌­توانست کمی خسته‌­کننده و کسالت‌­بار باشد اما با فضای چنین داستانی کاملاً مطابقت دارد و این شیوه از نوشتنِ گزارش­‌گونه مسیر داستان را به شکلی منسجم و رونده پیش می‌­برد.
داستان‌­نویس در بخش‌­هایی از داستان خواننده را فریب می­‌دهد. درست در نقطه‌­ای که تصور می­‌کنیم تمام گره‌­ها باز شده‌­اند و ابهامات برطرف گشته‌­اند گره‌­ای جدید در مسیر داستان پیش می­‌آید و محاسبات مخاطب را به هم می­‌ریزد و این امتیاز بزرگی برای داستانی معمایی­ با رنگمایه‌­هایی از ترس و تشویش است.
فلاش‌­بک­‌های داستان خصوصاً آن­‌هایی که مرتبط با تجربیات دکتر اندرسون از پرونده­‌های پیشین او هستند شناسنامه‌­ی هویتی او را تکمیل می­‌کنند و اطلاعات و داده­‌های لازم را درباره­‌ی او و گذشته­‌اش و فراز و نشیب­‌هایی که در زندگی خصوصی و حرفه‌­ای اش پشت سرگذاشته به خواننده می­دهند. این طرح درست شخصیت و نفوذ به لایه­‌های زیرین شخصیتی او در رابطه با دیگر کاراکترهای داستان خصوصاً جینی نیز به شکلی دیگر اتفاق می­‌افتد اما شخصیت مرموز داستان – نوح- مسیر دیگری را در جریان پیشرفت داستان طی می­کند و به دلیل ابهاماتی که نسبت به گذشته­ی او و ارتباطش با شخصیت تام وجود دارد گاه داده­هایی گمراه­کننده و فریب­آلود راجع به شخصیت او به مخاطب ارائه می­شود و گره­های شخصیتی او و این­ که احتمالاً در زندگی قبلی­اش چه بر سرش آمده به­تدریج و خشت به خشت بر خواننده آشکار می­گردد.
«زمان فراموشی» بنا نیست از اسلوب­های ژانری­اش تخطی کند و رمان چندان ویژه­ و منحصر به فردی هم نیست اما چارچوب و ساختار درستی دارد. شاید غافلگیرکننده نباشد یا در آن تلاشی برای بر هم ریختن ساز و کارهایی که در بطن داستان کتاب ساخته شده­اند صورت نگرفته باشد اما کار از منظر وفاداری به قواعد ژانری­اش، توجه به مصالح و ابزار داستانی و روندگی و خوشخوان بودن­اش می­تواند الگویی موفق و شریف از آثاری باشد که در این ژانر نوشته می­شوند و در بسیاری از موارد به بیراهه می­روند یا به جای اسرارآمیز بودن و القای حس تعلیق و ترس به مخاطب خنده­دار و مضحک از آب درمی­آیند.
از معدود امتیازات منفی­ای که به رمان «زمان فراموشی» می­‌دهم ترجمه‌­ی آن است که البته ناامیدکننده نیست اما گامی عقب­‌تر از متن داستان قرار می­‌گیرد و گاه ابهاماتی را برای خواننده ایجاد می­‌کند و بی‌­تردید می­‌توانست بهتر باشد. در عوض ویراستاری کتاب خوب است و از این منظر اشکال چندانی در آن یافت نمی­‌شود.