نقد فیلم «کج‌پیله»: ازهم‌گسسته

منتقد: یاسمن خلیلی‌فرد

منبع: روزنامه سازندگی

«کج‌پیله» تازه‌ترین ساخته‌ی هاتف علیمردانی این روزها بر پرده‌ی اکران است و به نظر می‌رسد دورخیز اصلی‌اش را برای موفقیت در گیشه و در نزد مخاطب بر پایه‌ی گریم خاص و مردانه‌ی الناز شاکردوست کرده که اتفاقاً در فضای مجازی به شدت وایرال شده است.

مشخصاً حضور بازیگر زن در فیلم با گریم و شمایل مردانه آن‌قدری کنجکاوی‌برانگیزهست که تماشاگر را به دیدن فیلم ترغیب کند اما این همه‌ی ماجرا نیست و به تنهایی نیز نمی‌تواندتضمین‌کننده‌ی موفقیت هنری و حتی تجاری فیلم باشد.
هاتف علیمردانی فیلمسازی‌ست که چند فیلم موفق از جمله «کوچه بی‌نام» را در کارنامه‌اش دارد؛ فیلمی که با فیلم‌نامه‌ای هوشمندانه و پرداخت دقیق شخصیت‌ها موفق شد قصه‌ای تأثیرگذار و باورپذیر را بی‌لکنت روایت کند اما «کج‌پیله» چند مشکل اساسی دارد از جمله روایتی پریشان، داستانی از هم گسسته، عدم تمرکز روی یک مسئله‌ی خاص و شخصیت‌هایی که در سطح می‌مانند و بیش از ریزه‌کاری در پرداخت به جزئیات نمود بیرونی و ظاهری دارند. احتمالاً به همین علت است که ویترین جذاب بازیگران، گریم‌های وسوسه‌انگیز آن‌ها و حتی نام خود علیمردانی به‌عنوان کارگردانی که فیلم‌های موفقی در کارنامه‌اش دارد، هیچ‌یک نمی‌توانند ناجی فیلم باشند، به اثربخشی بیش‌تر آن و جلب رضایت مخاطب کمک کنند و حاصل، یک کمدی متوسط با فیلمنامه‌ای پرحفره و بازی‌هایی متوسط و معمولی‌‌ست.

ضعیف‌ترین بخش «کج‌پیله» مانند بسیاری از فیلم‌های ایرانی، فیلمنامه است. با آن‌که فیلمساز قصد دارد نقبی به معضلات اجتماعی بزند و آسیب‌های زندگی خانوادگی و هویت فردی را در جامعه‌ی مدرن امروزی مورد نقد و آسیب‌شناسی قرار دهد و حتی رسالتی آموزش و تربیتی داشته باشد، اما به‌ علت چندپارگی فیلمنامه و بلاتکلیفی آن و مانور بیش از اندازه بر موقعیت‌های کمیک و سطحی متن هیچ‌یک از اهداف اولیه محقق نمی‌شوند. «کج‌پیله» بیش از آن‌که یک کمدی خلاقانه و سرشار از مفاهیم انسانی و حتی اجتماعی باشد فیلمی‌ست که بر پایه‌ی موقعیت‌هایی جلو می‌رود که هیچ‌یک نیز جرقه‌ی شکل‌گیری قصه و درام را نمی‌زنند. شوخی‌های جنسی و جنسیتی، تمرکز بیش از اندازه بر جزئیات مرد شدن سیما (که خنده‌دار هم از آب درنیامده است) و مفاهیم آموزشی وانسانی که به گل‌درشت‌ترین شکل ممکن ارائه می‌شوند هیچ‌یک کمکی به درآمدن قصه‌ای به‌جا و تأثیرگذار از بطن هسته‌ی اصلی و مرکزی نسبتاً باپتانسیل اثر نکرده‌اند و شاید حتی اگر ژانر دیگری برای روایت این داستان انتخاب می‌شد، فیلمساز به نتایج بهتری نیز دست می‌یافت.

«کج‌پیله» بنا بوده است در مسیر خط‌ مشی برخی فیلم‌فارسی‌های نسبتاً شریف به مضامینی چون جوانمردی، ارزش خانواده، اهمیت جایگاه مرد، شرافت و صداقت و … بپردازد اما آن‌قدر از این شاخه به آن شاخه می‌پرد و آن‌قدر در قصه‌گویی و روایت‌پردازی بی‌ذوق و شلخته عمل می‌کند که حتی نمی‌تواند روابط شخصیت‌هایش را به درستی ترسیم کند و تحول ناگهانی و ساده‌لوحانه‌ی کاراکتر اصلی بدون هیچ زمینه‌ی عمیق و رخداد تأثیرگذاری، موجب ریشخند مخاطب می‌شود و نه عبرت‌آموزی به او.

پایان‌بندی فیلم شتابزده است و درنهایت سر و ته ماجرا به شکلی رفع‌تکلیف‌وار، با نریشن هم می‌آید. به بیانی این پایان اصلاً جوابگوی دامنه‌ی درام نیست. شاید بهتر بود از برخی خرده‌روایت‌های تکرارشونده در متن کاسته می‌شد و فرصت بیش‌تری به فیلمنامه داده می‌شد تا پایان‌بندی دقیق‌تر و تاثیرگذارتری داشته باشد. بی‌شک چنین پایان‌بندی محافظه‌کارانه‌ای به کلیت فیلم آسیب جدی وارد کرده است و بیش‌تر نوعی ناگزیری برای اتمام ماجرا را القا می‌کند.
«کج‌پیله» اما در اجرا گامی فراتر از متن برمی‌دارد. اجرا مسحورکننده و شگفت‌انگیز نیست اما قابل‌قبول است.

هرچه باشد اجرا و فرم از متن کاملاً جلوتر حرکت می‌کنند حتی اگر بتوان به بازی‌های تکراری و متوسط بازیگران خرده گرفت و یا برخی زوایای دوربین را نامناسب در نظر گرفت. این بدان معنا نیست که فیلم به لحاظ بصری به‌دنبال ایده‌های بکر و خلاقانه‌ای رفته اما درنهایت شسته رفته از اب درآمده است.
الناز شاکردوست که پیش از این قابلیت خود را در اجرای نقش‌های دشوار، همچون نقش‌هایش در فیلم‌های «شبی که ماه کامل شد» و یا «خفه‌گی» نشان داده است، موقعیت خاص و ویژه‌ی ایفای نقشی با جنسیت مخالف را با شکست پشت سر می‌گذارد؛ موقعیتی که پاشنه آشیل کل فیلم است و شاید برای هر بازیگری تنها یک بار پیش بیاید (و برای خیلی‌ها نیز هرگز پیش نیاید). نمی‌توان ایراد این بازی معمولی و ساده را تماماً به گردن شاکردوست انداخت؛ بی‌تردید شخصیت‌پردازی سطحی، بی‌چالش بودن موقعیت و ماهیت شخصیت و تمرکز مضاعف بازیگر بر ایفای نقش مرد که دشواری‌های شدیدی از جمله گریم سنگین را نیز به او تحمیل کرده است بر این بازی متوسط تاثیر گذاشته است.

دیگر بازیگران فیلم نیز بازی‌هایی یکدست اما متوسط دارند. این به معنای ضعف در بازیگری نیست بلکه بازی‌ها و البته نقش‌ها چندان چالش برانگیز نیستند و فرصتی برای خودنمایی به بازیگر نمی‌دهند.
درنهایت «کج‌پیله» فیلمی نیست که انتظارات مخاطب را برآورده کند و او احتمالاً پس از تماشای فیلم از گریم متفاوت شاکردوست به‌عنوان اصلی‌ترین برگ برنده‌ی آن نام خواهد برد.