منتقد: یاسمن خلیلیفرد
منبع: سایت سینماسینما
«باغ کیانوش» فیلمیست که با اقتباس از کتابی تحت همین عنوان به قلم علی اصغر عزتی پاک ساخته شده است.
در سالهای اخیر سینمای کودک و نوجوان آنقدر مهجور بوده و تولیداتش آنقدر محدود که ساخته شدن هر اثری در این ژانر مخاطب را نسبت به تماشای آن کنجکاو میکند.
«باغ کیانوش» فیلمیست که چه به واسطهی داستانش و چه به واسطهی نوع روایتپردازیاش مخاطب را به سینمای دهههای شصت و هفتاد میبرد، سینمایی که نقش کودک و نوجوان در فیلمهایش پررنگ بود. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سهم قابلتوجهی در تولید بخش گستردهای از محصولات سینمایی داشت و فیلمهای بسیاری در این ژانر ساخته میشدند. جنس نوجوانان فیلم «باغ کیانوش» شبیه همان نوجوانان است؛ چراکه قصهی فیلم در دههی شصت و دوران جنگ ایران و عراق روایت میشود و بالطبع شخصیتها نیز متعلق به همان دوران هستند (درواقع بچههای دهه پنجاهی) با دغدغههای قابل انتظار آدمهای همان زمانه.
داستان فیلم را همین نوجوانان با یک شیطنت کوچک آغاز کرده و پیش میبرند، شیطنتی که منجر به شکلگیری رویدادهایی جذاب و بعضاً خطرناک و درنهایت نجات اهل روستا از بمباران بعثیها میشود.
آنچه تماشای «باغ کیانوش» را حتی برای مخاطب بزرگسال جذاب کرده، فیلمنامهی آن است. فیلمنامه ساختاری سهپردهای دارد و روایت آن از نوع کلاسیک است بنابراین قصهگویی در آن در اولویت قرار دارد. “قصه” عنصر گمشدهی سالهای اخیر سینمای ایران است و شاید به همین جهت است که بسیاری از فیلمسازان و تهیهکنندگان چه در سینما و چه در شبکهی نمایش خانگی پس از سالها فرمگرایی حالا به اقتباس از رمان برای ساخت آثار خود رو آوردهاند. ادبیات همواره منبع قابل اتکایی برای سینماست؛ منبعی که جدا از الهامبخش بودنش میتواند فیلمنامه را پر و پیمان کرده و آن را از حفرههای بعدیِ احتمالی، لاغر شدن و یا به ورطهی تکرار افتادن نجات دهد. «باغ کیانوش» در مقام فیلمی اقتباسی، از این حیث موفق عمل میکند و اقتباسی قانعکننده از کتاب نامبرده به شمار میآید.
از دیگر عوامل موفقیت فیلم نزد مخاطبان خصوصاً مخاطبان بزرگسال نبود قهرمان فردی در آن است. درواقع فیلم قهرمان جمعی دارد و از این منظر از الگوهای تکرارشدهی هالیوودی متمایز است. اینکه نوجوانان قصه میکوشند با همراهی هم از معضل پیشآمده گرهگشایی و آنرا حل و فصل کنند از نقاط قابلتوجه فیلم به لحاظ محتواییست و شاید بتواند مخاطب کودک و نوجوان امروزی را نیز به فعالیت جنبی و گروهی تشویق نماید.
ذکر این وجوه مثبت به معنای آن نیستند که «باغ کیانوش» فیلم بینقصی است. گرچه ساختار آن درست و دقیق است، از اسلوبهای ژانریاش نیز تا حد زیادی پیروی میکند و جنبهی تربیتی و آموزشی را نیز در لایههای زیرینش همراه دارد اما داستان در جاهایی منطق علی خود را از دست میدهد. مثلاً تغییر سطح دغدغهی این نوجوانان از قصد بازیگوشانه و کودکانهشان برای دزدیدن موزها به برنامهریزی برای اسلحهکشی روی خلبان عراقی و تلاش برای کشتن او و دفاع از آبادیشان در عرض تنها چند ساعت در باور مخاطب نمیگنجد و از طرفی برخی لحظات خشونتآمیز کار برای مخاطب کودک چندان مناسب به نظر نمیرسند.
با این حال لحظات تعقیب و گریز در فیلم به ریتم آن افزوده است. کارگردان موفق میشود میزانسنهای خوبی بچیند و از بازیگران کودک و نوجوان فیلمش بازیهای یکدستی میگیرد. دوربین در جای درستی قرار دارد و زوایای آن متناسب با فضای درام و فرم مد نظر کارگردان هستند و درنهایت به رغم اشکالات محتوایی و برخی شتابزدگیها در داستانگویی، فیلمساز پیامش را نه به واسطهی شعارهای دهانپرکن بلکه در قالب درام به مخاطب القا میکند. این دوری جستن از گنجاندن پیام و محتوا در دل دیالوگها و اتکا به زبان تصویر از امتیازات فیلم اول رضا کشاورز حداد است که به نظر میرسد با استعداد و هوشمندیاش میتواند در آینده فیلمهای بهتری را جلو دوربین ببرد.