به‌مناسبت شصت‌و‌پنج سالگی فیلم «روانی»

یاسمن خلیلی‌فرد

فیلمی که از آن به‌عنوان یکی از صد فیلم برتر تاریخ‌سینما نام می‌برند.

چند شب قبل برای چندمین بار فیلم را تماشا می‌کردم. وقتی به سکانس معروف «قتل در حمام» رسیدم آمدم آن را رد کنم چراکه تحمل بار روانی‌اش را در نیمه‌های شب و با توجه به وضعیت روحی‌ام نداشتم اما نتوانستم. نتوانستم از این شاهکار بی‌بدیل در کارگردانی، بازیگری، (دکوپاژ و میزانسن) بگذرم … سکانسی هولناک، تکان‌دهنده و ‌شوک‌آور که نفس مخاطب را بند می‌آورد و همراهی موسیقی متناسب برنارد هرمان با آن تاثیرگذاری‌اش را دوچندان می‌کند.

گرچه موسیقی دلهره‌آور هرمان از ابتدای‌ فیلم خبر از اتفاق شومی می‌دهد که هیچکاک با یک مک‌گافین (موضوع دزدیدن پول) می‌کوشد ذهن مخاطب را از واقعه‌ی اصلی دور کند تا ضربه‌ای که به او وارد می‌شود کاری‌تر‌ شود.

سکانس قتل در حمام یکی از هولناک‌ترین سکانس‌های تاریخ سینماست. شاید حتا قابل‌تصور نباشد اما در این سکانس سه‌دقیقه‌ای از ۷۷ زاویه‌ی دوربین و ۵۰ کات استفاده شده‌است!!! دکوپاژ، افکت‌های‌‌صوتی و تدوین چنین سکانس رعب‌آور، پرتقطیع و کوبنده‌ای حتا حالا و با گذر ۶۵ سال همچنان آوانگارد و خلاقانه است و در دانشکده‌های سینمایی تدریس می‌شود؛ همه‌ی این‌ها درحالی‌ست که ما هرگز حتا نمایی از اصابت چاقو به بدن زن را نمی‌بینیم.

قتل دیگر بر بالای یک راه‌پله رخ می‌دهد و دوربین سقوط جنازه‌ی خون‌آلود را تا پایین پله‌ها دنبال می‌کند.

گرچه اکثر فیلم‌های #هیچکاک در ژانر #وحشت ساخته شده‌اند اما همه‌ی آن‌ها به لحاظ روانشناسانه قابل بررسی‌اند و فیلم‌هایی روان‌شناختی محسوب می‌شوند. نورمن بیتس نمونه‌ی بی‌نقصی از قاتلی‌ست که باور قاتل بودنش تا پایان فیلم دشوار است.
.

ماهنامه‌ی فیلم سالها قبل پرونده‌ی‌ جذابی برای «روانی» تهیه کرده بود (اگر اشتباه نکنم به‌ بهانه‌ی درگذشت جنت لی) و جزییات و نکات جذابی را راجع به آن نوشته بود. مثلاً خونی که از ماریون کرین ریخته می‌شود سس شکلاتی است؛ جنت لی در سکانس حمام برای طبیعی درآمدن بازی‌اش توسط هیچکاک غافلگیر می‌شود و آب یخ بر بدنش فرود می‌آید، فیلم بنا بوده رنگی ساخته شود اما سیاه و سفید ساخته می‌شود. خیلی‌ها علت این تصمیم هیچکاک را پرهیز از خونبارتر شدن فیلم تلقی‌ می‌کنند اما حقیقت آن بوده که هیچکاک در مقام تهیه‌کننده‌ی فیلمش نمی‌خواسته ساخت آن هزینه‌ی زیادی روی دستش بگذارد! و جالب‌تر از همه پس از نمایش فیلم هیچکاک نامه‌ای از یک پدر دریافت کرد که نوشته بود دخترش پس از دیدن این فیلم دیگر حاضر به دوش گرفتن نیست. هیچکاک در جواب نوشته بود: «بفرستینش خشکشویی»

و مواردی از این دست. اما نکته‌ای را در پایان بگویم. این‌که نابغه‌ای چون آلفرد هیچکاک هیچ‌گاه برنده‌ی جایزه‌ی اسکار نشد لکه‌ی ننگی بر دامان آکادمی‌ست که هرگز پاک نخواهد شد.