نقد فیلم «بی‌صدا حلزون»: فریاد بی‌صدا

منتقد: یاسمن خلیلی‌فرد
منبع: روزنامه «شرق»

آن­‌چه «بی­‌صدا حلزون» را به یک فیلم­ اولِ خلاقانه و متقاعدکننده تبدیل کرده است شاید در وهله­‌ی اول موضوع متفاوت آن باشد. بهرنگ دزفولی‌­زاده در نخستین تجربه­‌ی کارگردانیِ فیلم بلند خود داستان زندگی یک زوج کم­‌شنوا و ناشنوا را دستمایه قرار داده است که باید تصمیم مهمی را برای فرزند ناشنوای خود بگیرند.
فیلم، ایده مرکزی جالبی دارد و خوب قصه‌­اش را تعریف می­‌کند. فیلمنامه تا میانه­‌های فیلم روان جلو می‌­رود اما لاغری طرح اولیه از جایی به بعد در فیلمنامه کاملاً به چشم می­‌آید و کار را تاحدودی کشدار می­‌کند و قطعاً ایده­‌ی مرکزی داستان پتانسیل پرداخت بهتری را داشت. از طرف دیگر، برخی از واقعه‌­های فیلم در منطق روایی فیلمنامه نمی‌­گنجند و برخورد سرسری و به دور از منطق­ شخصیت‌­ها با بعضی رخدادها از باورپذیری درام می­‌کاهد. شاید بدیهی‌­ترین سوالی که برای هر تماشاگری پس از تماشای فیلم پیش بیاید همین باشد که الهام (هانیه توسلی) چه­‌طور به آن راحتی اتفاق هولناکی را که برای سعید (محسن کیایی) رخ داده می‌­پذیرد و قبول می­‌کند با پولِ امیر (مهران احمدی) مهرشاد را عمل کند؟
فیلم به لحاظ ساختار و اجرا چاله‌­چوله‌­هایی دارد. به نظر می­‌رسد «بی­‌صدا حلزون» در مدیوم درستی ساخته نشده است. فیلم تاحدودی یادآور تله‌­فیلم‌­ها یا مینی­‌سریال­‌های تلویزیونی است. این اتفاق تاحد زیادی به انتخاب زوایای دوربین و اندازه­‌ی قاب­‌های تصویر بازمی‌­گردد که بسیار ساده و تلویزیونی‌­اند. به طور کلی میزانسن‌های نه‌­چندان حرف‌ه­ای اثر به میزان قابل­‌توجهی فیلم را هدر داده است.
«بی صدا حلزون» اما این کاستی را در بخش دیگری جبران می­‌کند و آن صداگذاری فیلم است. فیلم به واسطه­‌ی سوژه‌­اش ارتباط تنگاتنگی با “صداها” و “سکوت­‌ها” دارد و بازی درست و به‌­جا با این دو المان تأثیر مطلوبی را بر کلیت فیلم و بر مخاطب می‌گذارد. موسیقی متن کار نیز در خدمت همین موقعیتِ کاربردی صداها و سکوت­‌ها قرار گرفته و به شکل متقاعدکننده­‌ای با آن­ها همسو و هماهنگ می­‌شود. فیلمساز در بسیاری از سکانس­‌ها دنیا را از دریچه­‌ی گوش(!) کاراکترهایش ترسیم می­‌کند و همین امر موجب همذات‌­پنداری بیشتر و بهتر مخاطب با فیلم می­‌شود.
این­که دزفولی زاده در نخستین تجربه‌ی فیلمسازی خود به سراغ طیفی از آدم‌­های جامعه رفته است که کم­تر پیش می‌­آید دوربینی رویشان زوم کند اقدامی جسورانه و شریف است. او در طرح و پرداختِ شخصیت‌­هایش سعی می­‌کند تا جهان زیستی ناشنوایان را با تمامی مشکلات و سختی­‌هایی که جامعه به آن­ها تحمیل کرده به درستی به تصویر کشد و این جزییات در بازی بازیگران فیلم نیز کاملاً لحاظ شده است اما کاش فیلم­ساز به همان اندازه به روابط و کشمکش‌­های میان کاراکترهایش نیز نزدیک می­‌شد و در سطحی عمیق‌­تر به آن­ها می­‌پرداخت. در سکانسی از فیلم، امیر علت جدایی الهام را از سعید می‌­پرسد و طبق پاسخ الهام ظاهراً تنها دلیل این جدایی مخالفت مرد با جراحی پسرشان بوده است. اگر چنین ادعایی درست باشد کینه، خشم یا دشمنی عمیقی میان زن و مرد نمی­‌تواند وجود داشته باشد و بهتر آن بود که در بخش‌­هایی از فیلم به روابط این دو بیشتر پرداخته  یا مهر و محبتی بین آنها دیده می­‌شد. ارتباط الهام با ساعد (پدرام شریفی)- برادر سعید- بسیار بیش­تر است و این توجه صد درصد و یک­‌جانبه­‌ی الهام به مسئله‌­ی عمل گوشِ مهرشاد که باعث پشت کردن او به همه حتا همسر و پدرش شده، به لحاظ منطقی بر باور مخاطب نمی‌­نشیند و امتیازی منفی برای فیلم محسوب می‌­شود.
«بی‌­صدا حلزون» بازی‌­های قابل قبولی دارد. بازی هانیه توسلی چشمگیر است. پدرام شریفی، محسن کیایی و مهران احمدی نیز نمره قبولی می­‌گیرند. اما بازیگر خردسال فیلم نیز پا­به‌­پای پارتنرهای بزرگسالش پیش می‌­رود و بازی دلپذیری دارد.
«بی صدا حلزون» فیلمی کم ادعا و سالم است که به رغم نقصان­‌های روایی و ساختاری­‌اش پایان‌­بندی هوشمندانه‌­ای دارد که می­‌تواند بسیار امیدبخش باشد.