نقد فیلم «پسرکشی»: کلاف سردرگم

منبع: سایت سلام سینما
منتقد: یاسمن خلیلی‌فرد

“پسرکشی” فیلمی به کارگردانی محمدهادی کریمی است که داستان آن در دو دهه ی 40 و 70 می گذرد و درام تأثیرات تصمیمات و اعمال چند عضو یک خانواده را در گذشته بر زندگی خود آن ها و نسل های بعدی شان به تصویر می کشد؛ اعمالی که نشئت گرفته از نظرگاهی خرافه گرایانه هستند.
فیلم شروع کنجکاوی برانگیزی دارد. گره هایی که در طول فیلمنامه ایجاد می شوند باعث ایجاد کشش در فیلم می شوند و کار را در یک سوم ابتدای آن به تریلری جذاب و ترغیب کننده بدل می کنند اما رفته رفته و با پیشروی درام این پیچیدگی ها دچار نوعی ماسیدگی شده و لحن چندپاره ی فیلم و همچنین معماهای متعددی که روی هم تلنبار شده اند بدون آن که حتی کلیدی برای کشف و گره گشایی شان به مخاطب داده شود مخاطب را دچار رخوت و سکون کرده و علاوه بر آن که از پویایی درام کاسته می شود مخاطب نیز انگیزه ی خود را برای دنبال کردن فیلم به تدریج از دست می دهد.
فیلمنامه نویس احتمالا به منظور رازآلودتر کردن درام، بسیاری از المان های اصلی کار را در هاله ای از ابهام قرار می دهد و با بهره گیری از تمهیداتی (به عنوان مثال اسم نداشتن کاراکترها) می کوشد تا فضای موهوم و پیچیده ی کار را موهوم تر و پیچیده تر کند اما به واسطه ی آن که پاسخی برای چرایی های روایت وجود ندارد بسیاری از این تمهیدات بیش از آن که در مخاطب حس کنجکاوی ایجاد کنند کار را دچار ضعف منطق روایی کرده اند و اثر به جای جذاب شدن الکن شده است.
همچنین در فصل گره گشایی، مجدداً درگیر نوعی پیچیدگی بی مورد می شویم؛ به نظر می رسد فیلمساز قصد داشته با ایجاد حفره های بیشتر در فیلمنامه و پیچیده کردن زبان و لحن درام به اثر خود وجاهت بیش تری بدهد حال آن که در عمل این گره گشاییِ دیرهنگام با زبانی دشوار و به شیوه ای خام دستانه و ساده انگارانه طرح می شود و شاید لازم باشد تماشاگر برای درک درست و بهتر آن چند بار به صحبت های خواهر بزرگ تر (لیلا زارع) گوش کند تا بفهمد ماجرا از چه قرار بوده و علت تمامی آن اتفاقات و قطع رابطه ها و … چیست! وقتی بستر ایجاد معما و راز آن قدر پیچیده است بهتر آن بود که فیلمساز از ترفندی بهتر و خلاقانه تر برای رمزگشایی استفاده می کرد اما متأسفانه هر آن چه در گذشته اتفاق افتاده در مونولوگی طولانی توسط یکی از کاراکترها برملا می شود که این خطایی فاحش در روایت پردازی است.
این که فیلمساز باورهای فرهنگی غلط و خرافه گرایی را در فیلم خود عامل بدبختی آدمهای داستان می داند اتفاق خوشایندی است و به بیانی دست به آسیب شناسی اجتماعی می زند و امتیاز پرداختن به این مسئله در “پسرکشی” شاید این باشد که پیام اخلاقی فیلم و رسالت فیلمساز هرگز گلدرشت و اغراق آمیز نمی شود و بر کلیت اثر سایه نمی اندازد.
فیلم اجرای قابل قبولی دارد؛ اجرایی که گامی جلوتر از متن آن قرار می گیرد. کارگردانی کریمی ساده و روان است و در عین حال سرشار از تعلیق. بازیگران فیلم نیز اکثراً بازی های قابل اعتنایی دارند که در رأس آن ها ژاله صامتی با بازی درخشانش قرار می گیرد. بازیگری که دو برهه ی مختلف سنی کاراکتر مادر را ایفا می کند و شاید او را بتوان جزوِ معدود برگ های برنده ی فیلم به شمار آورد. حضور قدرتمند و تعیین کننده ی صامتی از عناصری ست که به کار جذابیت بخشیده و شمایلی متفاوت و قدرتمند را از خود به جا می گذارد.
فیلم سکانس های اضافی کم ندارد. با آن که مدت زمانِ کلی آن زیاد نیست اما کاسته شدن از برخی صحنه های تکراری می توانست ریتم بهتری به آن ببخشد.
“پسرکشی” فیلم دغدغه مندی است که تلاش می کند با در نظر گرفتن حوزه های روانشناسی و جامعه شناسی ماجرایی مرموز و تاحدودی هولناک را در قالب درامی شسته رفته، قابل احترام و معقول به تصویر کشد. شاید فیلمساز در دستیابی به هدفش به موفقیت کامل نرسیده باشد اما تلاش او برای طرح چنین داستانی قابل احترام است.